لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی، ابزار قدرتمند برای کنترل و سرکوب!


در تیرماه ۱۴۰۳، هیئت وزیران جمهوری اسلامی ایران با پیشنهاد قوه قضائیه و با قید دوفوریت، لایحه‌ای تحت عنوان «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» را تصویب و برای طی تشریفات قانونی به مجلس شورای اسلامی ارسال کرد. این لایحه که به‌ظاهر با هدف مقابله با تحریف اخبار و صیانت از نظم اجتماعی تدوین شده، در عمل پرسش‌های جدی را درباره محدودسازی آزادی بیان، تمرکز قدرت در نهادهای اجرایی و قضایی، و افزایش مسئولیت کیفری کاربران، رسانه‌ها و پلتفرم‌های نشر محتوا در فضای مجازی ایجاد کرده است. در ادامه، ابعاد مختلف این لایحه از منظر حقوقی، فنی، اجرایی و سیاسی بررسی می‌شود.

این لایحه با وجود اینکه با هدف ظاهراً مثبت «مقابله با انتشار اخبار خلاف واقع» نوشته شده، دارای ابهامات، تناقضات و مشکلات ساختاری و حقوقی جدی است که می‌تواند منجر به محدودیت شدید آزادی بیان و فعالیت رسانه‌ها و شهروندان در فضای مجازی شود. در ادامه این موارد به تفکیک بررسی می‌شوند:

۱. تعاریف گسترده، مبهم و خطرناک (ماده ۱)

مهم‌ترین و خطرناک‌ترین بخش لایحه، تعاریف آن است که پایه و اساس کل قانون را تشکیل می‌دهد:

۲. تناقض آشکار با اصل آزادی بیان (تناقض ماده ۳ با کل لایحه)

ماده ۳ می‌گوید: “کلیه کنشگران نشر در تولید محتوا و نشر آن آزاد هستند و حق دارند که نظرات، انتقادات، پیشنهادها و توضیحات مردم و مسئولین را با رعایت قوانین و موازین اسلامی منتشر کنند.”

این ماده در ظاهر از آزادی بیان حمایت می‌کند، اما کل ساختار لایحه در تضاد کامل با آن قرار دارد. وقتی تعاریف و مجازات‌ها به قدری گسترده هستند که هر نقد یا اطلاع‌رسانی می‌تواند “خلاف واقع” یا “تشویش اذهان” تلقی شود، ماده ۳ عملاً به یک تعارف بی‌اثر تبدیل می‌شود. این یک تناقض درونی بزرگ است.

۳. ایجاد سازوکار حذف محتوا بدون حکم قضایی قطعی (نقض دادرسی عادلانه)

۴. تمرکز قدرت در دست نهادهای دولتی و شبه‌قضایی

۵. جرم‌انگاری گسترده و مجازات‌های سنگین

۶. مشکلات عملی و فنی

جمع‌بندی

این لایحه با نام “مقابله با محتوای خلاف واقع”، در عمل یک ابزار قدرتمند برای کنترل و سرکوب اطلاعات در فضای مجازی است. مشکلات اصلی آن عبارتند از:

  1. ابهام در تعاریف که امکان تفسیر به رأی و برخورد سلیقه‌ای را فراهم می‌کند.
  2. نادیده گرفتن اصل آزادی بیان و جرم‌انگاری نقد.
  3. نقض اصول دادرسی عادلانه با ایجاد مکانیسم‌های حذف فوری محتوا.
  4. هدف قرار دادن مستقیم روزنامه‌نگاران، کارشناسان و منتقدان با تشدید مجازات.
  5. ایجاد یک فضای سرشار از ترس و خودسانسوری که به ضرر شفافیت و سلامت جامعه است.

در نهایت، این لایحه بیش از آنکه با “اخبار جعلی” مقابله کند، به ابزاری برای مقابله با “اخبار ناخوشایند” برای حاکمیت تبدیل خواهد شد!

خروج از نسخه موبایل